من گمان میکردم...
من گمان میکردم
دوستی همچون سروی سبز
چهار فصلش همه آراستگی ست.
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست.
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ میزند از سردی.
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلب ها از آهن و سنگ....
قلب ها ... بی خبر از عاطفه اند.
نظرات شما عزیزان:
[ جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 11:57 ] [ neda ]
[ نظر بدهید
]