دیشب خدارو دیدم...
گوشه ای آرام میگریست...
من هم کنارش رفتم و گریستم...
هر دو یک درد داشتیم ...
" آدم ها...."
عجب از آدمایی، که نشانههایت را میبینند و انکارت میکند ...
و عجب از تو که انکارشان را میبینی و مهربانی میکنی
نظرات شما عزیزان:
[ جمعه 14 تير 1392برچسب:, ] [ 18:49 ] [ neda ]
[ نظر بدهید
]